زنگهاRusts
سه نوع بیماری زنگ شامل زنگهای سیاه ( زنگ ساقه یا سیاه ساقه)، زرد (زنگ خطی یا گلوم و قهوهای (زنگ برگ یا نارنجی) روی گندم بوقوع میپیوندد.
زنگ زرد
این بیماری یکی از خطرناکترین بیماریهای غلات در ایران است، که اولین بار در کشور در سال 1326 بوسیله اسفندیاری گزارش شده است و در حال حاضر در بسیاری از نقاط کشور شیوع دارد. اپیدمیهای آن هر 4 تا 5 سال یک با خسارتهای شدیدی ایجاد میکند.
در بهار سال 1372، این بیماری در مزارع گندم مناطق مختلف کشور به صورت اپیدمی نسبتاً شدید ظاهر شده و خسارات قابل توجهی به محصول وارد نمود. خوشبختانه از آن سال تا کنون، بدلیل توسعه کاشت ارقام مقاوم و نیز کانون کوبیهایی که بوسیله برخی سموم قارچکش مؤثر انجام گرفته است، این بیماری نتوانسته بصورت همهگیر بروز نماید. از سوی دیگر باید توجه داشت که عامل بیماری قادر به ایجاد نژادهای فیزیولوژیک متعدد میباشد، که براساس بیماریزایی آن روی میزبانهای مختلف و برهمکنش ژنی هر نژاد و میزبان شناسایی میشوند. بنابراین کار تهیه ارقام مقاوم باید دایمی باشد.
عامل بیماری زنگ زرد قارچی است با نام علمی
Puccinia striiformis f.sp.tritici West.(syn. Puccinia glumarum Erikson & Henning) که میزبان واسط برای آن شناخته نشده است. این قارچ علاوه بر گندم و جو به چاودار، یولاف و بیش از 320 گونه متعلق به 18 جنس از گیاهان خانواده گندمیان حمله میکند.
نشانههای بیماری
زنگ زرد گندم در بهار ، معمولاً زودتر از سایر زنگهای غلات ظاهر میشود. ابتدا روی برگهای جوان پوستولها (Pustules) یا جوشهای اوردیا (Uredia) زرد رنگ تشکیل میشوند. اندازه هر جوش حدود 1-5/0×5/0-3/0 میلیمتر بوده که بتدریج به هم متصل و بصورت خطی یا نواری به موازات رگبرگها، هردو سطح برگ را فرا میگیرند. این جوشها همچنین میتوانند روی غلات و سنبله نیز ظاهر شوند. دانههای سنبله آلوده بسیار کوچک، چروکیده و غیرقابل استفاده است. در اواخر دوره رشد گندم، مرحله تلیوم قارچ شروع میشود که بصورت جوشهای سیاه رنگ بوده و بیشتر در سطح تحتانی برگها روی خطوط کوتاهی تشکیل میشود
چرخه بیماری
از آنجایی که برای زنگ خطی گندم، میزبان واسطی شناخته نشده است، احتمال میرود که قارچ عامل بیماری، زمستان را بصورت اوردیوسپور و یا میسلیوم در بافت برگها سپری کند. بنابراین شروع آلودگی مزارع از همین میسلیومها و اوردیوسپورها و یا از اوردیوسپورهایی است که در منطقه باقی ماندهاند و یا از میزبانهای دیگر بوسیله باد منتقل شدهاند.
با توجه به اینکه میسلیومها تا دمای 5 درجه سانتی گراد زیر صفر نیز زنده میمانند، آلودگیها میتوانند در پاییز و زمستان ایجاد شوند. مناسبترین دما برای جوانه زنی اوردیوسپورها بین 4 تا 15 درجه سانتی گراد است و توانایی تندش این اسپورها در دماهای بالاتر از 15 درجه سانتی گراد کاهش یافته و یا از بین میرود. بیماری در دماهای بین 10 تا 15 درجه سانتی گراد همراه با شبنم یا بارندگی متناوب گسترش سریعتری دارد.
به منظور تعیین نژاد و بررسی فاکتورهای بیماریزایی قارچ عامل این بیماری در مناطق مختلف کشور، تعداد 53 نمونه از 24 منطقه جمعآوری شد. برای اسپوردهی مجدد، خالص سازی و زنده نگهداشتن قارچ، نمونههای مزبور روی رقم حساس بولانی در مرحله برگ اول گیاهچهای تلقیح گردیدند. گیاهچههای تلقیح شده زیر سرپوشهای شفاف پلاستیکی بطور جداگانه نگهداری شدند. مرحله گیاهچهای ارقام متمایزکننده نژادهای زنگ زرد گندم، همراه با ارقام تکمیلی با یوردینیوسپورهای قارچ P.striiformis مخلوط شده با پودر تالک تلقیح گردیدند. بعد از نگهداری در دمای 10 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 100 % در شرایط تاریکی به مدت 48 ساعت، گیاهچههای مایه زنی شده، به شرایط گلخانهای با دمای 15 درجه سانتی گراد به مدت 18 ساعت و 10 درجه سانتی گراد به مدت 6 ساعت انتقال داده شدند. سپس تعیین نژاد براساس روشهای معتبر جهانی انجام گرفت و براساس نتایج بدست آمده ویرولانس برای ژنهای مقاومت Kalyanson, Gaby , Selkirk, Yr9, Yr8,Yr10,Yr4,Yr3,Yr6.Yr7, Fed 4/ Kavkaz/ Suwon/omar, Anza مشاهده شد. ولی برای ژنهای مقاوت Yr Yr1, Yr5, Caresten V ویرولانسی مشاهده نشد (ترابی و همکاران، 1374).
نظر به اینکه اپیدمی بیماری زنگ زرد گندم، ارتباط مستقیم با شرایط آب و هوایی، حساسیت ارقام، بقا و میزان مایه تلقیح (Inoculum) در هر منطقه دارد، جهت بررسی این ارتباط و تعیین هر یک از فاکتورهای یاد شده، بررسی اپیدمیولوژی این بیماری در استان گلستان به اجرا درآمد. به این منظور چند مزرعه بصورت پراکنده ، در اقلیمهای متفاوت که دارای ارقام حساس تجارتی عمده در منطقه بودند، جهت بررسی وضعیت آلودگی آنها به زنگ زرد انتخاب شدند. با یادداشت برداریهای هفتگی از این مزارع منحنی پیشرفت بیماری برای هر اقلیم و ارتباط آن با شرایط جوی هر منطقه ترسیم شد. همچنین بررسی تابستان گذرانی عامل بیماری در ارقام دیررس، علفهای هرز و باقیماندههای گندم در زراعتهای دیگر (Volunteer wheat) و برررسی سیکل بیماری، از اهداف دیگر این تحقیق بوده است. نتایج چهارساله اجرای این تحقیق در استان، مشخص نمود که در اکثر موارد اولین علایم آلودگی در این منطقه در نیمه دوم اسفندماه تا فروردین ماه بوده است. همچنین اولین آلودگیها و بیشترین اپیدمی در مناطق شرقی استان که رطوبت نسبی هوا در ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت بطور متوسط 75 درصد و میانگین درجه حرارت در این ماهها 15 درجه سانتی گراد و میانگین بارندگی بالای 60 میلیمتر بوده، رخ داده است. علاوه براین با توجه به منحنی پیشرفت بیماری و ارتباط آن با شرایط محیطی، مشخص گردید که میزان بارندگی و رطوبت نسبی هوا نسبت به سایر فاکتورهای مورد بررسی، نقش مهمتری را در اپیدمی بیماری ایفا میکنند. در بررسی سیکل بیماری نیز مشخص شد که علفهای هرز میزبان عامل بیماری واقع در حاشیه مزارع و ارتفاعات منطقه از جمله Aegilops sp. ,Agropyron sp. ,Bromus sp. و Hordeum sp. ، از منابع اولیه آلودگی و میزبانهای تابستان گذران و زمستان گذران قارچ عامل بیماری در این منطقه میباشند (دهقان و ترابی، 1377).
مبارزه
بهترین روش مبارزه با زنگهای غلات، کشت ارقام مقاوم میباشد. به منظور ارزیابی مقاوت تعداد صد لاین پیشرفته گندم دیم، در مراحل گیاهچهای و گیاه کامل، در برابر تعدادی از نژادهای زنگ زرد، گیاهچهها در مرحلهای که برگ اول بطور کامل باز شده و برگ دوم ظاهر شده بود، با مخلوط اسپور و پودر تالک نژادهای E182A+6EOA172,+E150A142,+E134A134. - بطور مجزا مایهزنی شده و تحت شرایط مناسب قرار گرفتند. یادداشت برداری از تیپ آلودگی، 15 و 17 روز پس از مایهزنی انجام گرفت. تجزیه کلاستر باعث تفکیک ارقام به 66% دارای ژن بزرگ اثر و 34% دارای ژن کوچک اثر گردید. آزمایشهای گیاه کامل در ایستگاه تحقیقات کشاورزی میاندوآب و با نژاد +E150A142 انجام شد که در آن یادداشت برداری از تیپ و شدت آلودگی برگ پرچم، پس از توسعه کافی بیماری روی رقم حساس بولانی، سه بار به فاصله یک هفته در میان انجام شد و از روی این دادهها میزان سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری نسبی(rAUDPC) و شدت نهایی بیماری (FDS) محاسبه شد. تجزیه کلاستر تیپ آلودگی برگ اول با rAUDPC در برابر نژاد +E150A142 نشان داد که 62% لاینها دارای حساسیت در مرحله گیاهچهای و مقاوت گیاه کامل، 29% در هر دو مرحله مقاوم، 6% در هر دو مرحله حساس و 3% دارای مقاوت گیاهچهای و حساسیت در مرحله گیاه کامل میباشند. بین تیپ آلودگی برگ اول و rAUDPC برگ پرچم، همبستگی معنیداری دیده شد که مقدار آن وابسته به لاینهایی عنوان شده که عکس العملهای یکسانی را در هر دو مرحله گیاهچهای و گیاه کامل بروز داده بودند (پورعلی بابا و همکاران، 1381)
همچنین در مورد انتقال ژنهای مقاومت به زنگ از گونههای Aegilops به گندم و مشخصه سازی نتایج مقاوم بوسیله مارکرهای مولکولی، بررسیهایی توسط آقایی سربرزه و همکاران (1381) انجام گرفته است. نتایج بدست آمده نشان داده است که در برخی از بوتهها، بین کروموزومهای گونه زراعی و قطعه کروموزومی گونه وحشی، حامل ژن مقاومت تبادل قطعات کروموزومی صورت گرفته و ژن(های) مقاومت به زنگ منتقل شدهاند.
در بررسی اثر چند قارچکش، علیه زنگ زرد گندم در استان فارس، شش قارچکش به اسامی Tebuconazole به میزان یک لیتر در هکتار، Triadimefon به مقدار نیم کیلوگرم در هکتار، Flutriafole به میزان یک لیتر در هکتار، Propiconazole به میزان نیم لیتر در هکتار، Dithan M-45 به مقدار دو کیلوگرم در هکتار و Cyproconazole به میزان نیم لیتر در هکتار، هرکدام یک مرتبه در مرحله ظهور ساقه و یا متورم شدن خوشه، توام با ضدعفونی بذر یا بدون آن، روی گندم رقم قدس و در قالب طرح آماری کرتهای خرد شده مورد استفاده قرار گرفت. جهت تعیین تأثیر سموم بصورت ضدعفونی بذر در کنترل بیماری در کرتهای مربوط ، هیچگونه سمپاشی قسمت هوایی صورت نگرفت. از بین سموم مورد بررسی، قارچکش Cyproconazole به میزان نیم لیتر در هکتار و بصورت ضدعفونی بذر همراه با یک بار سمپاشی در مرحله ظهور ساقه، بهترین تأثیر را در کنترل بیماری و در نتیجه افزایش محصول داشته است و قارچکشهای Dithan M-45, Flutriafole, Propiconazole, Triadimefon و Tebuconazol با شاهد در سطح یک درصد اختلاف معنیدار داشتهاند ( رجایی و ترابی، 1374).
در روش ضدعفونی بذر، نیز اثر چند قارچکش سیستمیک در کنترل بیماری مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدا بذور گندم بولانی (رقم حساس به زنگ زرد گندم) با قارچکشهای سیستمیک راکسیل 2% پودر وتابل (Tebuconazole)، بایلتون 25% پودر وتابل (Triadimefon)، بایتان 5/7% پودر وتابل (Triadimenol)، سومی ایت 1% پودر وتابل (Diniconazole)، تیلت 25% امولسیون (Propicovazole) ، وینسیت 5% پودر وتابل (flutriafole + Thiabendazole) به ترتیب با نسبتهای 25/0 ، 5/0، 1 ، 5/1، 2 و 5/2 گرم ماده موثر به کیلوگرم بذر ضدعفونی و در دو خط دو متری در مزرعه کشت شدند. هشت گیاه از هر تیمار به گلدانهای پلاستیک منتقل و با اسپورهای نژاد 134E150 با ویرولانس بالا، در دو مرحله جداگانه گیاهچهای (Seedling) و تورم خوشه (Booting) تلقیح شدند. بوتههای تلقیح شده در شرایط مناسب رشد بیماری در گلخانه قرار گرفته و پس از گذشت روز پانزدهم تا بیست و یکم، از تیپ آلودگی یادداشت برداری شد. نتایج نشان داد; در مرحله گیاهچهای سموم بایتان، وینسیت، تیلت و بایلتون به نسبت 25% گرم ماده موثر در کیلوگرم بذر در سطح 1% نسبت به شاهد بدون ضدعفونی دارای اختلاف معنیدار بودند. در مرحله تورم خوشه، سم بایلتون به نسبت 2 گرم ماده موثردر کیلوگرم بذر، نسبت به شاهد در 1% دارای اختلاف معنیدار بود، اما میزان مصرف زیاد سم، کاربرد آن را غیر عملی نمودهاست. سایر سموم به نسبتهای مختلف بر روی بیماریهای زنگ زرد بی تاثیر بوده و یا ایجاد گیاه سوختگی نمودند (ترابی و افشاری، 1374).
کنترل صحیح و اصولی علفهای هرز خانواده گندمیان، بویژه علفهای هرزی که به عنوان منابع اولیه آلودگی و میزبانهای تابستان گذران و زمستان گذران عامل بیماری شناخته شدهاند، نقش مهمی در کاهش زنگ خطی خواهد داشت. همچنین بهینه سازی مسایل تغذیهای گیاه گندم نیز میتواند، در کنترل بیماری موثر واقع گردد. بطور کلی اعمال مدیریت مزرعه نه تنها در کنترل این بیماری، بلکه در مورد سایر بیماریهای مهم گندم نیز دارای اهمیت بسیار زیادی است.
زنگ قهوهای
در ایران این بیماری، ابتدا در سال 1326 توسط اسفندیاری گزارش شده است. زنگ قهوهای علاوه بر گندم به جو، چاودار و بعضی از گندمیان وحشی نیز حمله میکند.
نام علمی قارچ عامل بیماری Puccinia recondita Rob. Ex Desm. f.sP.tritici(P.triticina Eriks) است.
نشانههای بیماری به صورت جوشهای اوردیا با بیش از 5/1 میلیمتر قطر، روی سطح بالایی پهنک برگها ظاهر میشود. این جوشها قهوهای و نارنجی رنگ و شکوفا میباشند. جوشهای تلیال که در زیر اپیدرم بخصوص برگ و غلاف تشکیل میشوند، به اندازه اوردیاها و سیاه براق میباشند و شکوفا نیستند. زنگ برگ دارای سیکل کامل و دومیزبانه است، میزبان واسط آن گونههایی از جنس Anchusa, Isopyrum, Thalictrum و Anemonella میباشد. تولید مثل و تکثیر قارچ در بهار ابتدا بوسیله اوردیوسپور و میسلیومی که زمستان گذرانی نموده شروع میشود.
به منظور تعیین نژادهای فیزیولوژیک قارچ عامل بیماری روی گندم، در استانهای آذربایجانشرقی و اردبیل، تعداد 21 نمونه برگ گندم آلوده به زنگ قهوهای از مناطق مختلف این دو استان جمعآوری و در گلخانه، قارچ عامل از کلیه نمونهها خالص و سپس تکثیر گردید. هر نمونه خالص شده روی هشت رقم گندم استاندارد، مایهزنی و براساس تیپ آلودگی ایجاد شده و با استفاده از جدول تعیین نژاد زنگ قهوهای گندم، نژاد هر نمونه تعیین گردید. نتایج این بررسی نشان داد که نژادهای 12، 45، 54، 57، 84، 176 و بیوتیپ 84A در منطقه حضور دارند. نژادهای 12، 45، 84 و 176 برای ایران جدید بودند که نژاد 45 با 57/28% و نژاد 84 با 8/23% بیشترین فراوانی را داشتند (مهدیان و همکاران، 1376) .
زنگ قهوه ای در دمای بین 15 تا 22 درجه سانتی گراد, همراه با رطوبت کافی به سرعت توسعه می یابد.
دهقان (1376) در بررسی اجزای مقاومت نسبی (Partial resistance) در ارقام پیشرفته گندم نسبت به زنگ قهوهای در گلخانه و مزرعه، در دشت گرگان نتیجهگیری نمود که بیشترین بیماریزایی مربوط به جدایه 48/75 و کمترین آن متعلق به جدایه 46/74 بود. در بین ارقام مورد مطالعه نیز ارقام پاستور و تجن بالاترین مقاومت نسبی را داشتند.
در بررس منابع مقاومت به زنگ قهوهای در گندمهای بانک ژن گیاهی ملی ایران، تعداد 15 نمونه گندم که قبلا در شرایط آلودگی طبیعی در آزمایشات مشاهدهای ، منطقه با آلودگی بالا (قراخیل ساری) مقاومت نشان داده بودند، از میان 1024 توده انتخاب گردیدند. برای ارزیابی مقاومت در مرحله گیاه کامل نمونههای مذکور در منطقه Hot Spot اهواز کشت گردیدند. آلوده سازی مصنوعی با یک ایزوله قوی در طول دوره رشدی، در دو مرحله انجام شد. در فصل زراعی، صفات زراعی و مرفولوژیکی برای جداسازی مرفوتیپهای احتمالی انجام گردیده و یادداشت برداری از تیپ و شدت آلودگی در مزرعه و در مرحله برگ پرچم انجام شد. برای ارزیابی گلخانهای، چهار نژاد غالب و مطرح با ویرولانس بالا از مناطق اهواز، کرج و عراقی محله گرگان انتخاب شده و تحت شرایط مناسب روی رقم حساس بولانی تکثیر گردید و واکنش گیاهچهها 14 روز بعد از تلقیح، با استفاده از سیستم نمرهدهی 4-0 یادداشت برداری شد. ارزیابیهای مرفولوژیک نشان داد؛ یکی از نمونهها دارای دو مرفوتیپ کاملا مشخص است. واکنش این مرفوتیپ ها به زنگ قهوهای، هم در مرحله گیاه کامل و هم در مرحله گیاهچهای متفاوت بود. مرفوتیپ 1 که در آزمایشات مزرعهای مقاوم بود، در آزمایشهای گلخانه ای نیز به هر چهار نژاد زنگ مقاوم بود، در حالیکه واکنش مرفوتیپ 2 نسبت به نژادهای مختلف متفاوت بود. نتایج این تحقیق نشان میدهد که واکنش نمونهها نه تنها در بین تودهها متفاوت است، بلکه در داخل هر توده نیز بدلیل مرفوتیپهای احتمالی میتواند متفاوت باشد، حدود 50% از تودههایی که در قراخیل ساری در مرحله گیاه کامل مقاومت یا مصونیت نشان داده بودند، در اهواز در مرحله گیاه کامل حساس یا نیمه حساس تشخیص داده شدند. نتایج حاصله نشان داد که تعدادی از نمونهها نسبت به زنگ قهوهای در مرحله گیاه بالغ مقاوم بوده، اما در مرحله گیاهچهای حساس میباشند که نشان میدهد تعدادی از ژنهای مقاومت فقط در مرحله گیاه کامل بیان میشوند (مهرابی و همکاران، 1381) (شکل 2).
زنگ سیاه
در ایران این بیماری اولین بار در سال 1326 بوسیله اسفندیاری گزارش شد. زنگ سیاه علاوه بر گندم به جو، یولاف، چاودار و بیش از 75 گونه علفهای خانواده گندمیان نیز حمله میکند.
عامل این بیماری قارچ Puccinia graminis f.sp.tritici Enks.& Henn. میباشد. اوردیوسپورهای این قارچ بیشتر روی ساقه غلات برگ گندم تشکیل شده، ولی ممکن است پهنک برگ، پوشه و ریشکها را نیز آلوده کند. جوشهای اوردیال پاره شده و بافت اپیدرمی در حاشیه آن قرار میگیرد. جوشها بیضوی کشیده یا دوکی شکل هستند. در اواخر فصل و در مرحله تلیوم، تلیوسپورهای سیاه رنگ بوجود میآیند. قارچ عامل بیماری زنگ ساقه ، تمام مراحل پنجگانه؛ اسپرماگونیوم، ایسیوم ، اوردیال، تلیال و بازیدیوم را دارا است. دو مرحله اول در سیکل زندگی قارچ، روی میزبانهای واسط که گیاه زرشک و چند گونه ماهونیا (Mahonia) است طی میشود. زنگ ساقه در دمای 25 درجه سانتیگراد به نحو مطلوب گسترش یافته و در دماهای کمتر از 15 درجه و بیشتر از 40 درجه سانتی گراد توسعه آن متوقف میشود.
نژادهای فیزیولوژیک عامل بیماری به شمارههای 21، 34، 40 و 100 تاکنون، شدیدترین آلودگیها را در مناطق مختلف کشور ایجاد نمودهاند. به منظور ارزیابی مقاومت چند ژرم پلاسم گندم نان و گندم دوروم در مقابل زنگ سیاه ساقه در اردبیل ، تعداد 6 رقم گندم نان و 5 رقم گندم دوروم از مرکز تحقیقات بینالمللی ایکاردا دریافت و از نظر مقاومت به بیماری زنگ ساقه، مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تهیه زمین ، هریکی از ارقام آزمایشی در دو خط یک متری کشت شده و پس از بروز آلودگی در تیرماه (وقتی که آلودگی در ارقام حساس بخوبی گسترش یافته بود) ارزیابی انجام شد. دراین بررسی همه ارقام همه ارقام تیپ آلودگی R مقاوم نشان داده و شدت آنها بین tR-5R متغیر بود (صفوی و همکاران، 1381)
بیماری آنتراکنوز غلات Graminicola anthracnose
تقریباً تمامی غلات دانه ریز ، ذرت ، سورگم وتعداد زیادی از گراسها به این بیماری حساس هستند. علائم بیماری معمولاً روی قسمتهای پایینی گیاه ظاهر می شود ؛ ولی ممکن است برگهای بالایی وحتی خوشه ها نیز آلوده شود . علی رغم گسترش نسبتاً زیاد بیماری ، میزان خسارت و کاهش محصول شدید نیست .
قارچ عاملColletotrichum graminicola در مراحل اولیه آلودگی ، معمولاً هیچ گونه علامتی روی گیاه مشاهده نمیشود . با پیشرفت بیماری ،گیاه زردرنگ شده ،حالت رنگ پریدگی در گیاه به چشم میخورد و گیاه زودتر از موعد مقرر میرسد (رسیدگی زودرس ) .چنین گیاهانی ممکن است با گیاهانی که توسط سایر عوامل مولد پوسیدگی ریشه و ساقه آلوده شده اند ، اشتباه گرفته شود .
اندام باردهی قارچ ( آسروول) که مصادف با مرحله رسیدن گیاه ظاهر می شود ، وسیله خوبی برای تشخیص بیماری و عامل آن است . در بین تعداد بسیار زیادی از زوائد خار مانند ، تعداد بی شماری آسروولهای کوچک سیاهرنگ و تخم مرغی تا دوکی شکل در روی ساقه یا غلاف برگ تشکیل می شوند ؛ به همین سبب ظاهری برجسته دارند . کنیدیهای تک سلولی ، داسی شکل ، شفاف تا خاکستری روشن در درون آسروول به وجود می آیند . ابعاد کنیدی حدوداً 4-6*20 –30 میکرون است .قارچ معمولاً به صورت کنیدی یا میسلیوم در روی بقایای گیاهی آلوده زمستانگذرانی می کند. آلودگی اولیه توسط ماده تلقیح خاکزاد روی ریشه ها یا قسمتهای پایینی گیاه صورت میگیرد . سایر قسمتهای هوایی گیاه نیز ممکن است توسط کنیدیهای ثانویه آلوده شود . گونه های وحشی غلات اطراف مزارع ممکن است به صورت منابع اولیه وثانویه آلودگی عمل کنند . علی رغم پراکندگی وسیع جغرافیایی ، تاکنون تحقیقات محدودی روی این بیماری صورت گرفته است . علت این قصور احتمالاً عدم مشاهده حالت اپیدمی شدید عامل بیماری بوده است .
کنترل:
بیماری در خاکهایی که از نظر فسفر و پتاس فقیر هستند ، شدید تر است . تناوب زارعی با حبوبات ، در مناطقی که بیماری شایع است ، روش مناسبی برای کنترل عامل بیماری است
سفیدک کرکی غلات Cereal downy mildew
بیماری سفیدک دروغی معمولاً در مناطق مرطوب و مزارع آبی ، بخصوص قسمتهای آبگیر مزرعه دیده می شود . قارچ عامل بیماری درگندمSclerophthora graminicola ودرگیاه جو عامل قارچ Sclerophthora macrosporaاست.
بیماری سفیدک پودری غلات Cereal powdery mildew
سفیدک حقیقی یکی از بیماریهای مهم غلات در مناطق مرطوب است . عامل بیماری قارچ Erysiphe graminis (Blumeria graminis) است که یک انگل اجباری است و روی جو بیشتر از سایرغلات خسارت وارد می کند .
علائم بیماری بصورت لکه های سفید رنگ است که توسط توده میسلیومی سفید مایل به خاکستری در سطح برگ و سنبله ها نیز آلوده شوند . اندامهای باردهی قارچ به رنگ خاکستری مایل به زرد تا تیره در سطح میسلیومهای پیر تشکیل می شود . در سطح زیرین برگ ؛ در محل آلودگی ، نقاط زرد ریز با بافت مرده دیده می شود . در سطح میسلیومهای کنیدی برها به وجود میآیند که کنیدیهای پودری زیادی تولید میکنند .
در اواخر فصل رویش ، اندامهای باردهی جنسی قارچ ( کلیستوتیشیوم ) ، به رنگ تیره در سطح توده میسلیوم ، به صورت پراکنده قابل تشخیص است . میسلیومهای قارچ معمولاً به صورت سطحی توسعه می یابند . و تناه در قسمتهای که هوستوریوم تولید می شود ، میسلیوم به داخل سلولهای اپیدرمی نفوذ می کند . در سطح میسلیوم کنیدی برهای زیادی تشکیل می شود که حامل کنیدی های تخم مرغی ، شفاف و تک سلولی به ابعاد 8- 10* 20-35 میکرون است . اندامهای تولید مثل جنسی (کلیستوتیشیوم ) قارچ کروی ، سیاهرنگ با دیواره سخت و به قطر 150-300 میکرون است . این اندامها برای تولید آسکوسپور رسیده و به شرایط آب و هوایی و یا زمستانگذرانی نیاز دارند و کلیستوتیشیومهایی که روی گیاهان در حال رشد دیده می شود ، معمولاً دارای آسکوسپورهای نارس هستند. قارچ E.graminis از حالت تخصصی بالایی در مقابل میزبان برخوردار است ، به طوری که برای هر یک از میزبانها ، فرمهای اختصاصی مخصوص به آن میزبان وجود دارد. مثلاً ترتیکاله نسبت به فرمهای مربوط به جو و گندم مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد . هر یک از فرمهای اختصاصی نیز نژادهای فیزیولوژیک مختلفی را شامل می شود .
عکس العمل ارقام مختلف میزبان متفاوت است وجود لکه های زرد و قهوه ای همراه با رشد توده میسلیوم و اسپور زایی زیاد ، از مختصات ارقام حساس محسوب میشود : در حالیکه در ارقام مقام لکه ها روشن بوده ، توده میسلیومی دیده نمی شود .کلیستوتیشیوم قارچ بوفور در روی بافت آلوده میزبن تشکیل می شود ؛ اما آسکوسپور رسیده در آنها بندرت یافت می شود . ظاهراً آسکوسپورها در ایجاد آلودگی اولیه نقش زیادی ندارند . توسعه قارچ بیشتر توسط میسلیومهایی که در روی بقایای گیاهی آلوده یا سایر گیاهان زنده زمستانگذرانی میکنند صورت میگیرد .
کنترل:
بهترین روش کنترل قارچ انگل ، استفاده از ارقام مقاوم است . هر چند سمپاشی اندامهای هوایی گیاه توسط قارچکشها(آلتو، فولیکور، تیلت) نیز در بعضی از مناطق متداول است
علائم بیماری اغلب در مراحل اولیه رشد گیاه میزبان به صورت زردی برگها ، کوتولوگی شدید، و پنجه زنی زیاد مشاهده می شود . بسیاری از گیاهانی که آلودگی شدید دارند ، طی مرحله پنجه دوانی تا اوایل مرحله رشد طولی ساقه ، از بین می روند . در بوته هایی که آلودگی کمتری دارند نیز برگهای ضخیم و پیچ خورده می شوند و اغلب تولید خوشه نمیکنند .در صورت تشکیل خوشه ، پوشش گل ضخیم ،گوشتی و کشیده و بد شکل(پیچیدگی خوشه) میشود . دانه های حاصل از خوشه های آلوده فاقد قوه نامیه هستند . لکه های کرکی که بواسطه توسعه کنیدی برها و کنیدی های قارچ ، در بسیاری از گیاهان دیگر به وجود می آید ، در غلات مشاهده نمی شود .
اندام باردهی جنسی قارچ اُاسپور است که در بخش مزوفیل بافت برگهای پایینی و غلات برگهای آلوده بوفور تشکیل می شود. اُاسپورها کروی با دیواره صاف و قطر 30-60 میکرون هستند . پایداری اُاسپور در بقایای گیاهی آلوده و در خاکهای خشک بیشتر است . درون آب یا خاک مرطوب ، اُاسپورجوانه زده ، اسپورانجیوم تولید میکند که حاوی تعداد زیادی زئوسپور است . زئوسپورهای آبزی مسئول ایجاد آلودگی هستند . گیاهچه های جوان نسبت به گیاه بالغ حساسیت بیشتری دارند